در دنیای امروز تجارت و بازرگانی، شناخت بازارهای جدید و نوظهور برای راه اندازی و توسعه کسب و کارها بسیار مهم و ضروری است.
راه اندازی و توسعه کسب و کار
09121206845
خدمات ما : * تحقیق و توسعه بازارهای جدید * معرفی خریداران و فروشندگان
بتن مسلح یا بتن آرمه (به فرانسوی: Béton armé)
به بتن مسلح شده با میلگرد (آرماتور) گفته میشود. برای مسلح کردن بتن از میلگردهای تقویتی، شبکههای توری تقویتی، صفحات فلزی یا الیاف تقویتی استفاده می شود. هدف اصلی استفاده از بتن آرمه، واگذاری نیروهای کششی به وجود آمده در بتن به میلگردها است (به دلیل مقاومت کششی بالای میلگرد)؛ تا بدین طریق نیروهای کششی به بتن وارد نشده و سبب ترکخوردگی و در نهایت پکیدن بتن نشود. مقاومت کششی بتن ۰٫۱ مقاومت فشاری آن است. این نوع از بتن، در سال ۱۸۴۹ توسط باغبانی فرانسوی به نام جوزف مونیر اختراع شده و در سال ۱۸۶۷ به ثبت رسید.
واژه فرو بتن (به انگلیسی: Ferro Concrete) تنها به بتنی اشاره دارد که توسط آهن یا فولاد تقویت شده باشد. از مواد دیگری همچون الیاف آلی و معدنی نیز میتوان به مانند کامپوزیتهایی در اشکال مختلف برای تقویت بتن استفاده کرد. بتن نیروهای فشاری را به خوبی تحمل میکند؛ اما در برابر نیروهای کششی ضعیف است. پس با مسلح کردن بتن، میتوان مقاومت کششی آن را افزایش داد. علاوه بر این، کرنش شکست بتن در کشش، بسیار پایین است که با مسلح نمودن آن میتوان دو لبه بتن ترکخورده را به هم نزدیک کرد. برای داشتن یک ساختمان محکم، انعطافپذیر و بادوام، مواد و مصالح، تقویتکننده بتن باید ویژگیهای زیر را داشته باشند: مقاومت بالا کرنش کششی زیاد پیوستگی مناسب با بتن سازگاری با حرارت زیاد ماندگاری بالا در محیط بتن در بیشتر موارد، برای بالا بردن تاب بتن، از میلگردهای فولادی جهت مسلح کردن بتن استفاده میشود.
تاریخچه
در آمریکا، ویلیام وارد، نخستین ساختمان بتن آرمه را در سال ۱۸۷۵ در نیویورک بنا کرد. همچنین، تادیوس هیئت، که در ابتدا یک وکیل بود، در دهه ۱۸۵۰ تجربیاتی را در مورد تیر بتن آرمه انجام داد. وی میلههای آهنی را در ناحیه کششی تیر قرار داد و در نزدیکی تکیهگاه آن را به طرف بالا خم کرده و در ناحیه فشاری مهار نمود. او همچنین میلههای قائمی را در نزدیکی تکیهگاهها برای تحمل برش بهکار برد. هیئت در سال ۱۸۷۷ یک کتاب ۲۸ صفحهای در ارتباط با موضوع تحقیقات خود منتشر کرد.
همچنین کویگنت یک مهندس فرانسوی بود و اولین کسی بود که از بتن آرمه ((béton armé)) در ساخت سازههای گوناگون بهره گرفت و در سال ۱۸۵۳ یک ساختمان ۴ طبقه در خیابان ۷۲ چارلز میشل که در حومه شمالی شهر پاریس و نزدیک به کارخانه سیمان خانوادگیش بود را ساخت. این سازه اولین سازه بتن آرمه جهان است و توسط معمار محلی تئودور لاشز طراحی شدهاست. از کارهای دیگر کویگنت میتوان به سیستم تأمین آب شهری پاریس اشاره کرد که معروف به aqueduct de la Vanne است.
خودروسازی تویوتا
تاریخچه
ریشههای تأسیس خودروسازی تویوتا، به سال ۱۹۲۶ بازمیگردد، که ساکیشی تویودا، اقدام به راهاندازی شرکت صنایع تویوتا نمود. پیشینه این شرکت، که در صنعت نساجی فعالیت میکرد نیز، به ابتدای قرن بیستم بازمیگردد، که به عنوان یک کارخانه ریسندگی فعالیت مینمود.[۵] ساکیشی تویودا، که سالها همچون پدرش، به فروش فرش اشتغال داشت، این کارخانه را راهانداخته بود و در سال ۱۸۹۴ یک ماشین بافندگی صنعتی نیز ابداع کرده و ساخته بود. ساکیشی در سال ۱۹۲۴ گونه تمامخودکار آن را ساخت و دو سال بعد، کارخانه خودکار ریسندگی تویوتا، تحت نام صنایع تویوتا پا به عرصه وجود نهاد. پسر کنجکاو و مستعد او، کیشیرو تویودا که در سال ۱۹۲۹ در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه توکیو فارغالتحصیل شده بود، در کارخانه پدر مشغول به کار گردید، اما همه توجه او صرف ساخت موتور خودرو شد.
در سال ۱۹۲۹ موافقتنامهای با شرکت برادران پلات از انگلستان در ماشینآلات صنعتی ریسندگی و بافندگی به امضا رسید. بر اساس این توافقنامه حق تولید و فروش دستگاههای اتوماتیک بافندگی به کشورهایی غیر از ژاپن نیز (مثل چین و آمریکا) در قبال ۱۰۰٫۰۰۰ پوند داده میشد، که درپی آن، کیشیرو رهسپار ایالات متحده آمریکا شد. البته کیشیرو از این سفر اهداف دیگری نیز داشت. در زمان انجام مذاکرات با برادران پلات، مجذوب خودروها در غرب شد. در این سفر بود، که او تصمیم خود را برای ورود به صنعت خودروسازی گرفت.
در سال ۱۹۳۰ کیشیرو پژوهش بر روی موتورهای گازوئیلی را آغاز کرد. کیشیرو در مورد برنامه آینده خود با رئیس شرکت، ریسابورو مشورت نمود، ریسابورو نخست بسیار محتاط بود و فریادهای اعتراض از داخل و خارج شرکت بلند شد، اما کیشیرو بر تصمیم خود پافشاری میکرد و عقیده داشت که این تجارت برای شرکت سودمند خواهد بود و از همه مهمتر دولت نیز آشکارا برای سیاستگذاری پیشبرد صنایع خودرو در تلاش بود. طولی نکشید که ریسابورو موافقت کرد و کیشیرو دپارتمان خودرو را در سال ۱۹۳۳ در قسمت کوچکی از کارخانه ریسندگی پدر، راهاندازی نمود. هدف او تولید خودروهای مناسب با شرایط ژاپن بود، در حالیکه نکات مثبت خودروهای خارجی را نیز در نظر داشت.
در سال ۱۹۳۵ نخستین کارخانه خودروسازی تویوتا، آغاز به کار کرد و سال بعد، لوگوی تویودا به تویوتا تغییر یافت. یک سال بعد، یعنی ۱۹۳۷ شرکت تویوتاموتور بهطور رسمی افتتاح شد. بدین ترتیب یکی از موفقترین کارخانجات ریسندگی ژاپن، در بین دو جنگ جهانی با تغییر گرایش، به کارخانه خودروسازی تبدیل گشت. تلاش و همت کیشیرو تویودا باعث شد، که از دل کارخانه پدر، کارخانهای جدید، تأسیس شود.
نخست خود کیشیرو به عنوان قائم مقام شرکت جدید عمل میکرد، که در می ۱۹۴۱ به عنوان مدیرعامل، مشغول به کار شد. بلافاصله پس از راهافتادن شرکت جدید، اصول مدیریتی نوینی در روش مدیریت و اداره کارخانه، به کار گرفته شد.
در سال ۱۹۳۸ سامانه JIT عملیاتی شد. دو سال بعد، مؤسسه پژوهشی تویوتا افتتاح گردید. سال ۱۹۵۱ سامانه پیشنهاد ایدههای خلاق در تویوتا فعال شد. ۱۹۷۳ مرکز طراحی و سال بعد نیز مرکز آموزش تویوتا، توسط کیشیرو راهاندازی گردید.
نخستین محصول تجاری شرکت تویوتا، کامیون ۱٫۵ تنی جی۱ بود. در طی جنگ جهانی دوم تمام کارخانه در اختیار جنگ بود و برای ارتش ژاپن، کامیون تولید میکرد. تا چند سال بعد، از اتمام جنگ نیز، اجازه تولید خودرو به تویوتا داده نشد. در سال ۱۹۵۲ با مرگ کیشیرو، مسئولیت شرکت برعهده ایجی تویوتا پسر عموی او، قرار گرفت. ایجی به همراه پسر کیشیرو، شوئی شیرو تویوتا و طی سالهای بعد، تویوتا را به یکی از شرکتهای بزرگ خودروسازی جهان تبدیل کردند. در سال ۱۹۷۷ مرکز فنی تویوتا در ایالات متحده آمریکا افتتاح شد و سال ۱۹۸۴ همکاری تویوتا با جنرال موتورز در ایالات متحده صورت گرفت. پس از ایجی، تایچی اونو مسئولیت شرکت را به عهده داشت و در استقرار سامانه تولید تویوتا، بسیار همت گماشت و اصول راهنمای تویوتا را، در سال ۱۹۹۲ منتشر کرد. امروزه تویوتا بزرگترین تولیدکننده خودرو در جهان است، که از وسایل نقلیه کوچک گرفته تا کامیونهای بزرگ را در انواع مدلها تولید میکند. شرکت تویوتا همچنین فعالیتهای مختلفی در زمینه خدمات مخابراتی – خانههای پیشساخته و قایقهای تفریحی انجام دادهاست.
سامانه تولید
تویوتا یک شرکت معمولی تولید خودرو نیست. از همان آغاز راهاندازی شرکت، اصول و مبانی بکر مدیریتی در شرکت به کار گرفته شد. این همان وقتی بود، که کیشیرو تویودا جوان در کارخانه ریسندگی پدرش ساکیشی تویودا، با ایدهگیری استفاده از نوار نقاله، خط مونتاژ تولید موتور گازوئیلی کوچکی را، با کمک مهندسان جوان دیگر راهانداخت. پدر کیشیرو معتقد بود، هیچ فرایندی را نمیتوان کامل نامید و همیشه جایی برای بهبود وجود دارد و همین اندیشه بهبود بود، که فرایند کایزن یا بهبود مستمر را در تویوتا نهادینه کرد. ماجرای تولد شرکت جدید تولید خودرو در گوشه کوچکی از کارخانه ریسندگی پدر، اندیشه ساده و جمع و جور کار کردن و بیریخت و پاش بودن و آراستگی محیط کار را، در ذهن و دل کارکنان شرکت جدید، جای داد و بدین ترتیب شرکت خودروسازی تویوتا، مدل سامانه تولیدی خاص خود را، به دنیا عرضه کرد. بنیان سامانه تولید تویوتا، فلسفه حذف کامل اتلافهاست! کیشیرو معتقد بود، شرایط ایدهآل برای تولید وقتی است، که ماشینآلات و افراد با هم کار کنند، تا بدون هیچگونه اتلافی ارزش افزوده ایجاد شود. اونوتایشی، مهندس جوانی که در سال ۱۹۳۲ به تویوتا پیوست در توسعه اندیشه کایزن، در تویوتا نقش مهمی داشت. او با ابداع سامانه کانبان، بُعد دیگری از سامانه تولید تویوتا را عرضه کرد و با دمینگ و ایشیکاوا همکاری نزدیکی داشت. تایچی اونو، پیشتاز سامانه تولید تویوتا در دهه ۱۹۵۰، بر این باور بود، که بزرگترین مشکل وقتی است، که هیچگونه مشکلی وجود نداشته باشد. او بهطور مستمر به کارکنان میگفت به هر موضوعی که برخورد میکنید، پنج بار بپرسید «چرا؟» مثالی که خود او میزد؛ یک روبات جوشکاری بود، که در وسط کار متوقف میشود و با این پنج پرسش، ریشه مشکل به دست میآید. چرا روبوت متوقف شد؟ زیرا مدار آن بیش از حد بار کشید و فیوز سوخت. چرا مدار بیش از حد بار کشید؟ زیرا یاتاقانها به خوبی روانکاری نشده بودند. چرا یاتاقانها خوب روانکاری نشده بودند؟ زیرا گردش پمپ روغن ناقص صورت میگیرد. چرا گردش روغن به خوبی صورت نمیگیرد؟ زیرا خروجی آن با آشغالهای فلزی مسدود شدهاست. چرا خروجی آن مسدود شدهاست؟ زیرا فیلتری روی پمپ وجود ندارد. بدین ترتیب پاسخ مشکل پیدا میشود. گرچه ابداعگر اصل پنج چرا، ساکیشی تویودا بود، ولی اونو این اصل را توسعه داد. اونو معتقد بود، علت ریشهای مشکلات را کشف کردن، خود عامل و کلید حل مشکلات بعدی است… دادهها در تولید مهم است، اما واقعیت، مهمتر است. پس باید عمیق نگاه کرد و به ریشه رسید.
در سامانه تولید تویوتا، موارد زیر به کار گرفته شدهاست: تولید به هنگام
تولید به هنگام روشی است، که در آن هر قطعه، درست در هنگامی که به آن نیاز است، تولید میشود و هیچ مقداری در انبار وجود ندارد. به عبارت دیگر، سؤال این است: چه چیز نیاز است؟ چه وقت نیاز است؟ چه مقدار نیاز است؟ بدین ترتیب میتوان اتلافها را حذف کرد و بهرهوری را افزایش داد. با صفر کردن موجودی انبار، هزینههای نگهداری کالا در انبار حذف میشود. لازمه این کار ارتباط بسیار قوی با تأمین کنندگان قطعات و مدیریت صحیح زنجیره تأمین است. ایده تولید به هنگام توسط تایچی اونو به خوبی توسعه داده شد. شاید ایده اولیه طرح چنین رویکردی، کمبود فضا و امکانات تولید در بخشی از کارخانه تولید موتور خودرو بود، که کیشیرو تویودا در کارخانه ریسندگی پدر خویش راهانداخته بود.
کانبان کانبان یک سامانه متفاوت و متمایز کنترل است. وقتی در ایستگاه کاری به قطعهای نیاز است، این نیاز اطلاع داده میشود و سپس قطعه به سرعت تولید و حمل میشود، به گونهای که وقفهای در تولید پیش نیاید. کانبان یک لغت ژاپنی است، به معنی کارت، بلیط و علامت. کانبان در سامانه تولید تویوتا ابزاری است، برای مدیریت جریان و تولید مواد. به کانبان، روش سوپرمارکت نیز گفته میشود، زیرا ایده اولیه از فروشگاههای تجاری بزرگ گرفته شده که از کارتهای کنترل استفاده میکنند و کلیه اطلاعات مربوط به محصول مثل اسم، کد، محل انبار و مانند آن، در کارت نوشته میشود.
جیدوکا این مفهوم توسط مؤسس تویوتا، ساکیشی تویودا مطرح شد. جیدو به مفهوم اتوماسیون است و جیدوکا یعنی اتوماسیون با نگرش انسانی؛ یعنی ماشینی که به آسانی حرکت میکند و تحت پایش و نظارت یک اپراتور است. جیدوکا بر دیدن مسائل تمرکز دارد و به ساخت محصولات بسیار کیفی منجر میشود. در این دیدگاه کیفیت باید در طی فرایند تولید به دست آید.
نیسان پاترول مدل ۱۹۸۰ در سال ۱۹۱۱ ماسوجیرو هاشیموتو، شرکت کوایشینشا موتور کار ورکس (به انگلیسی: Kwaishinsha Motor Car Works) را تأسیس کرد و در ۱۹۱۴ این شرکت با سرمایهگذاری سه بازرگان ژاپنی، نخستین خودروی خود را طراحی و تولید نمود. این وسیله نقلیه ۲ سیلندری که تنها ۱۰ اسب بخار قدرت داشت، دات نامیده شد، که از حروف اول نام خانوادگی سه سرمایهگذار آن، گرفته شده بود. سرمایهگذاران این پروژه عبارت بود از: کنجیرو دین (به انگلیسی: Kenjiro Den) روکارو آویاما (به انگلیسی: Rokuro Aoyama) میتارو تاکئوچی (به انگلیسی: Meitaro Takeuchi) این شرکت در سال ۱۹۱۸ به کوایشینشا موتور کو تغییر نام داد و شروع به تولید کامیونهای نظامی نمود. در سال ۱۹۱۹ شرکت جیتسایو جیدوشا، بهعنوان شرکت تابعه شرکت کوبوتا، در شهر اوساکا راهاندازی شد. این شرکت بلافاصله شروع به تولید کامیونهای سایز کوچک نمود، که قطعات مورد نیاز آنها را، از ایالات متحده آمریکا وارد و در ژاپن مونتاژ میکرد. در سال ۱۹۲۵ شرکت کوایشینشا موتور به دات موتور کار تغییر نام پیدا کرد. یک سال بعد در ۱۹۲۶ شرکت دات موتور و جیتسایو جیدوشا با هم ادغام شدند.
دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ نیسان لورل نیسان سافاری دو در در سال ۱۹۳۰ خودروی دات، دستخوش تغییر شد. خودروی کوچک جدیدی به نام دات سان (به معنی پسر دات) تولید شد، که چندی بعد، به داتسون تغییر نام داد. در سال ۱۹۳۱ این شرکت مدل داتسون تیپ ۱۱ را به بازار عرضه کرد. در ۱۹۳۴ داتسون اقدام به مشارکت با خودروساز دیگری به نام نیهون سانگیو نمود. این شرکت متعلق به کارآفرین و بازرگان ژاپنی؛ یوشیسوکه آیکاوا بود. آیکاوا ابتدا اقدام به خریداری داتسون نمود، سپس با تصاحب چند شرکت خودروسازی کوچک و ادغام کلیه شرکتها در کمپانی نیهون سانگیو، این شرکت، به یک شرکت خوشهای تبدیل گشت، که از ۷۴ شرکت صنعتی و غیرصنعتی تشکیل میشد و شرکتهای زیرمجموعه آن، در حوزههای مختلفی فعالیت میکردند، از این شرکتها میتوان به: توباتا و هیتاچی اشاره نمود.
در ابتدای دهه ۱۹۳۰ پس از ورود شرکت نیهون سانگیو به بازار بورس توکیو، این شرکت در مبادلات سهام، بهاختصار از نام نیسان استفاده کرد، که مختصر شده نیـهون سانـگیو بود. این شرکت و زیرمجموعههای آن، هیچیک تا سال ۱۹۳۳ عملاً در صنعت خودروسازی فعالیت نمیکردند. در سال ۱۹۳۳ در پی خریداری شرکت توباتا، مالکیت داتسون (که زیرمجموعهای از توباتا بود) در اختیار نیسان قرار گرفت، که نیسان را به صنعت خودروسازی وارد کرد و یک سال بعد، در ۱۹۳۴ شرکت خودروسازی نیسان تشکیل شد.
آیکاوا که طرح عظیمی برای تولید انبوه ۱۰ تا ۱۵ هزار دستگاه خودرو در هر سال داشت، شروع به عملی کردن این پروژه نمود. یک سال بعد و پیش از جنگ جهانی دوم، اولین داتسونهای سایز کوچک در کارخانه مستقر در یوکوهاما، به خط مونتاژ فرستاده شد.[۹] در طول جنگ جهانی دوم تولید این وسیله نقلیه، به کامیونهای نظامی و موتور هواپیما و قایقهای اژدرافکن، تغییر پیدا کرد. شرکت نیسان تولید وسایل غیرنظامی را در سال ۱۹۴۵ از سر گرفت و ۲ سال بعد، با دریافت سفارش تولید خودروهای داتسون، بار دیگر برند داتسون وارد خط تولید گردید.
دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ نیسان فیگارو دو مدل از نیسان زد در سالهای نخست دهه ۱۹۵۰ نیسان بهعنوان یک شرکت خودروسازی موفق ژاپنی در یوکوهاما، در سطح جهانی مطرح شده بود. با پیشرفت صنایع خودروسازی، زمان ساخت خودروی الکتریکی فرا رسید. دولت ژاپن بهرهگیری از انرژی دوگانه را مدنظر قرار داد، سپس نیسان اقدام به تولید خودروی الکتریکی تاما نمود و آن را روانه بازار کرد.
به منظور جوابگویی به نیازهای ارتش ژاپن، در سال ۱۹۵۱ نخستین خودروی دو دیفرانسیل نیسان به نام نیسان پاترول از خط تولید نیسان خارج شد. این خودرو از بسیاری جهات مورد توجه ژاپنیها قرار گرفت و از نظر ظاهری نیز بسیار شبیه به خودروجیپ ساخت ایالات متحده آمریکا بود. در سال ۱۹۶۶ شرکت نیسان با پرینس موتور ادغام شد. پس از این ادغام نیسان وارد فاز جدیدی از تولید محصولات شد، که به ساخت و عرضه مدلهایی چون نیسان اسکایلاین و نیسان گلوریا انجامید.
دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ نیسان ۳۰۰زدایکس نیسان آلتیما در دهه ۱۹۷۰ نیسان صادرات خودروهای خود را به ایالات متحده ادامه داد و بازاری برای خود فراهم کرد، که با فروش سالانه بیش از ۲۵۵ هزار دستگاه خودرو در سال ۱۹۷۱ ادامه یافت، ولی بحران عظیم سوخت در ایالات متحده آمریکا به عنوان یک کشور مصرفی باعث شد، که این کشور درخواست خودروهای کوچکتر، ارزانتر و با سوخت مناسبتری که همانند محصولات نیسان، هوندا و تویوتا بود، را بدهد. در سال ۱۹۷۳ یک میلیون دستگاه داتسون در ایالات متحده به فروش رسیده بود و دو سال بعد از آن شرکت نیسان بزرگترین شرکت صادرکننده وسیله نقلیه به شمال آمریکا بود.
در دهه ۱۹۸۰ دو مرکز بزرگ تولید خودرو را در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا ایجاد کرد و در سال ۱۹۸۳ خودروهایی مانند سانی را تحت نام نیسان به بازار ارائه کرد. تا سال ۱۹۸۷ صادرات رو به افزایش این شرکت، به بیست میلیون دستگاه در سال رسید.
دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ نیسان اسکایلاین مدل ۲۰۰۷ نیسان ۳۷۰زد مدل ۲۰۰۹ نیسان جی تی-آر در اوایل دهه ۱۹۹۰ نیسان خودروی میکرا را تولید کرد، که طراحی زیبایی داشت و سه سال بعد به عنوان خودروی سال اروپا انتخاب شد. در خلال دهه ۱۹۹۰ هر ساله نیسان ضرر میداد. فورد و کرایسلر از دادن سفارش خودداری کردند، اما رنو موافقت کرد، که در برابر پذیرش ۴/۵ میلیارد بدهی، ۸/۳۶ درصد داراییهای خالص شرکت را دریافت کند.
کارخانجات نیسان ظرفیت تولید بیش از یک میلیون خودرو را داشت، که قادر به فروش آنها بود. هزینههای خرید ۱۰ تا ۲۰ درصد بیش از رنو بود و با ۱۱ میلیارد بدهی، کمبود نقدینگی شدیدی وجود داشت. نیسان مبتلا به فقدان شفافیت در توجیه سود، تمرکز ناکافی روی مشتریها، تمرکز زیاد برای بیرون کردن رقبا، فقدان فرهنگ کار همراه عملکرد، مرزها یا خطوط سلسله مراتب (بهدلیل وجود بوروکراسی موجود) و عدم وجود دید همکاری بین افراد بود. در چنان وضعیت نابسامانی، نیسان برای نجات خود بهدنبال یک ناجی میگشت. کارلوس غصن در ژوئیه ۱۹۹۹ بهعنوان مدیر عملیات نیسان، فعالیتش را در این شرکت آغاز نمود. در ابتدای سال ۲۰۰۰ به ریاست هیئت مدیره شرکت و در ژوئیه ۲۰۰۱ به مدیرعاملی نیسان منصوب گردید. هنگامیکه غصن سکان هدایت این شرکت ژاپنی را در دست گرفت، نیسان بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار بدهی داشت و از ۴۸ مدل خودرویی که تولید میکرد، تنها ۳ مدل سود دهی داشت.
نیسان را تحویل گرفت، چندین گروه درست کرد، که برای کمک به او در تهیه طرح احیاء در مورد عملکرد حیاتی مانند ساخت، خرید و مهندسی کندوکاو کنند. او جهت افزایش همکاری، کارمندان نمونه را در راس گروهها قرار داد و هر یک از تیمها را نیز به یک مدیر کلیدی سپرد، که از رنو با او به ژاپن آمده بودند. طرح غصن در نیسان برای صنعت خودروسازی ژاپن، مثل یک زلزله بود، که آن را دگرگون ساخت. غصن مخارج اضافی را نصف کرد و تعداد فروشندگان را به ۲۰٪ درصد افزایش داد، ولی زمینههای کاری را به احیای نیسان موکول کرد. او دست طراحان خودروهای نیسان را در طراحی بدون دغدغه و نگرانی درباره قابلیت ساخت، آزاد گذاشت. وی، «شیرو ناکامورا» را از ایسوزو، برای شخصیت بخشیدن و هویتدادن به کامیونهای نیسان، استخدام کرد. کارلوس غصن همینطور از یک پروژه مشترک با رنو برای تولید خودروهای کوچک خبر داد و گفت که این خودرو جایگزین خط تولید نیسانهای اروپایی خواهد شد.
با افزایش سرعت تولیدات، فروش نیسان به ۲۷ سال پیش برگشت. فروش ۱۷٪ درصدی در سال ۲۰۰۰ نیسان را قادر ساخت، تا جلوتر از هوندا بایستد، که فروش ۱۳٫۸٪ درصد داشت، ولی در مقایسه با تویوتا ۴۲٫۲٪ درصدی خیلی عقب بود. نیسان با هشت مدل جدید بهسوی نمایشگاه ۲۰۰۳ پیش رفت. «تاکیرو فوجی موتو» از دانشگاه توکیو و معاون سردبیر روزنامه خودروسازهای متحد میگوید: «داشتن استراتژیست درجه یک بهعنوان مدیر ارشد، موثرترین راه برای انتقال تواناییها است.» عملکرد غصن در نیسان چنان چشمگیر بود، که در سال نخست سود خالصی معادل ۲٫۷ میلیارد دلار را عاید شرکت کرد و تا سال ۲۰۰۵ کلیه بدهیهای نیسان را پرداخت نمود. انتقال کارلوس غصن از رنو به نیسان، در عمل کلیدی برای موفقیت این اتحاد بود.[۱۲] در ماه مه سال ۲۰۰۵ پس از انتصاب او بهعنوان رئیس هیئت مدیره رنو، غصن درصدد بود، که یک مدیر اجرایی ژاپنی برای جایگزین کردن خود در نیسان بیابد، ولی همچنان در این شرکت ماندگار شد. غصن در ماه مه ۲۰۰۹ جانشین «شواتیزر» مدیرعامل اسبق رنو گردید.
دهه ۲۰۱۰ هماکنون نیسان دومین تولیدکننده خودرو، دوباره تویوتا را در بازار جهانی و نیز اروپا و آمریکای شمالی به چالش میطلبد و هوندا را بهطور چشمگیری پشت سر گذاشتهاست. کوریر ماتسومورا، معاون اجرایی و عضو هیئت مدیره نیسان میگوید: بزرگترین موفقیت غصن آن است که میتواند در عقاید مردم تغییرات ساختاری ایجاد کند. نیسان در سال ۲۰۱۲ میلادی درآمدی بالغ بر ۹۵ میلیارد دلار داشت و با بیش از ۱۵۵ هزار کارمند در سراسر جهان از بزرگترین خودروسازان بهشمار میرود.
اینفینیتی ساختمان اداری نیسان اسپانیا
اینفینیتی، زیرمجموعهای از شرکت نیسان است، که در تاریخ ۸ نوامبر ۱۹۸۹ فعالیت خود را با توزیع خودرو، در آمریکای شمالی آغاز نمود. این شرکت، وظیفه تولید خودروهای لوکس شرکت نیسان را بر عهده دارد. اینفینیتی اکنون مالک شبکهای از ۲۳۰ مرکز فروش در ۱۵ کشور جهان میباشد و در سطح خودروهای نیمهلوکس و لوکس طبقهبندی میشود، در حالی که محصولات عادی نیسان، جزئی از طبقه اسپرت و سدان هستند. سه خودروساز بزرگ ژاپنی؛ تویوتا، هوندا و نیسان، همواره رقابت تنگاتنگی با یکدیگر داشتهاند.
این سه شرکت، در بخش تولید خودروهای لوکس نیز با خلق برندهای لکسوس (تویوتا)، اکیورا (هوندا) و اینفینیتی، رقابت خود را در بازار خودروهای لوکس آمریکای شمالی پی گرفتهاند. از مدلهای تولید شده این شرکت میتوان خودروهای اینفینیتی کیو۴۵، اینفینیتی ام، اینفینیتی جی، اینفینیتی آی، اینفینیتی کیوایکس، اینفینیتی افایکس، اینفینیتی ایایکس، اینفینیتی افایکس و اینفینیتی اسنس، را نام برد.